قتلگه دریای خون شد
شمر با خنجر برون شد
◼️ با اینکه تیرها و تیغهایی که بر اباعبدالله(ع) فرود آمده بود، تنش را سنگین و حرکتش را کُند کرده بود، همچنان پیادگان و سوارگان دشمن را به ضربات شمشیر میراند و کسی را یارای نبرد با او نبود. پس او را چندین بار تیرباران کردند تا بر زمین افتاده، از نبرد بازایستاد. شمر که دید کسی کار را تمام نمیکند، بر سر سربازانش فریاد زد:«مادرتان به عزایتان بنشیند، به انتظار چه هستید؟». خولی به قتلگاه رفت تا سر از بدن امام حسین(ع) جدا کند، ولی نتوانست و با تنی لرزان بیرون آمد. پس شمر خود به درون قتلگاه رفت و با سر آن بزرگوار بیرون آمد.
مقتل امام حسین(ع)، ارشاد شیخ مفید
نقاشی اثر حسن روحالامین
منبع : انتخاب