بغض عمو درون گلو بی‌صدا شکست باران سنگ بود و سبو بی‌صدا شکست

◼️ چون قاسم(ع) از اسب بر زمین افتاد، عمویش را صدا زد. در همان حال سواران دشمن به او هجوم بردند. اباعبدالله(ع) به سرعت به سوی او شتافت و دشمن را پراکنده ساخت. آن‌گاه در حالی که سر برادرزاده نوجوانش را به بالین گرفته بود، فرمود:«جان برادرم، به خدا بر عمویت دشوار است که او را بخوانی و پاسخت ندهد و دشوارتر که پاسخت دهد ولی تو را سودی نبخشد». پس در حالی که می‌گریست او را به سینه فشرد و از خاک برداشت. مقتل قاسم‌بن‌الحسن(ع)، ارشاد شیخ مفید

0

◼️ چون قاسم(ع) از اسب بر زمین افتاد، عمویش را صدا زد. در همان حال سواران دشمن به او هجوم بردند. اباعبدالله(ع) به سرعت به سوی او شتافت و دشمن را پراکنده ساخت. آن‌گاه در حالی که سر برادرزاده نوجوانش را به بالین گرفته بود، فرمود:«جان برادرم، به خدا بر عمویت دشوار است که او را بخوانی و پاسخت ندهد و دشوارتر که پاسخت دهد ولی تو را سودی نبخشد». پس در حالی که می‌گریست او را به سینه فشرد و از خاک برداشت.

مقتل قاسم‌بن‌الحسن(ع)، ارشاد شیخ مفید

نقاشی اثر حسن روح‌الامین

منبع : انتخاب