به گزارش دامپزشک نیوز- ابعاد جمعیت زنده یوزپلنگ ها در ایران به شکل صحیح و مستند برآورد نشده است و دلایل متعددی هم برای این موضوع وجود دارد به عنوان مثال هیچ کدام از روش های موجود برای تخمین جمعیت یوز را نمی توان به راحتی با شرایط حیوانی تطبیق داد که تراکم جمعیتی خیلی پایینی دارد و وسعت زیستگاه های مناسب برای آن نیز چیزی بیش از وسعت کشور ایتالیاست. اما فارغ از محدودیت های مرتبط با روش های مطالعاتی، این فرضیه که جمعیت یوزها در ایران رو به کاهش است، براساس شواهد مستندی نظیر کاهش جمعیت گونه های طعمه و کاهش تعداد رکوردها منطقی به نظر می رسد. حال پرسش اینجاست که برای بقای این گربه سان ارزشمند چه باید کرد؟
حفاظت از زیستگاه یا تکثیر، کدامیک مهم تر است؟
امیر عبدوس مدیرکل حفاظت محیط زیست سمنان، عنوان کرد که تنها امید برای ازدیاد نسل در ایران، ماده یوزپلنگ جوان است بنابراین در تاریخ ۱۸ فروردین سال جاری این حیوان را به توران که زیستگاه اصلی و تنها زیستگاه زادآور یوز آسیایی در ایران و جهان است، منتقل کردیم.
در همین حال افشین علیزاده، دانشیار گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران و متخصص اکولوژی حیات وحش و مدیریت زیستگاه ها در این زمینه به «اعتماد» می گوید: «برنامه سازمان هنوز برای ما مشخص نیست اما چیزی که مسلم است، این است که جفت گیری و تولیدمثل یوزپلنگ خیلی موضوع پیچیده ای است. یوزپلنگ از بسیاری جهات با خیلی از پستانداران دیگر فرق دارد. هنوز که هنوز است در دنیا نتوانسته اند تکثیر یوزپلنگ را به صورت مصنوعی انجام دهند. اتفاقی و شانسی اگر یوز ماده ای آمادگی داشته باشد و یوز نری هم آماده باشد، آنها را به هم نزدیک می کنند اما این کار بیشتر بر شانس متکی است. در موسسه اسمیتسونین کارهای زیادی مانند هورمون گیری در شرایط مختلف مانند زمان شنیدن صدا یا زمان دیدن و… انجام شده و با این همه به یک نتیجه مشخصی نرسیده اند اما دریافته اند که تواتر سیکل هورمونی که بالا و پایین می رود، از الگوی خاصی پیروی نمی کند یا حتی اگر الگوی خاصی دارد، محققان هنوز متوجه آن الگو نشده اند. این کاری است که در اسارت روی ۳۰۰ الی ۴۰۰ یوزپلنگ آفریقایی انجام شده و از آنها زاده هایی متولد شده اند که بین باغ وحش ها جابه جا شده اند و هیچ کدام در طبیعت رهاسازی نشده اند.»
علیزاده صحبت هایش را این گونه ادامه می دهد: «مهم ترین مشکل ما این است که زیستگاه جانور هنوز تهدید می شود، ممکن است که حفاظت صورت بگیرد اما امکانات به قدری کم است که هنوز زیستگاه آماده نیست و در این شرایط ما به فکر تکثیر و رهاسازی در طبیعت هستیم. من این را مثبت می بینم که تکثیر در اسارتی صورت بگیرد یعنی قبل از اینکه یوز در طبیعت منقرض شود، بتوانیم چند فرد هم در اسارت تکثیر کنیم ولی حفاظت از زیستگاه مهم تر است. زیستگاه مفهومش منطقه ای است که تمام شرایط زیستی اعم از تغذیه ای، رفتاری، ژنتیکی و… را برای یک جانور مهیا کند که آن جانور بتواند تمام دوران زندگی شامل تغذیه، زادآوری، بزرگ کردن بچه ها، پناه و همه چیز را در آن بگذراند و با آن نیز سازگار شده باشد. ممکن است یک حیوان زیستگاه بالقوه دیگری هم داشته باشد اما برای رهاسازی در آن زیستگاه بالقوه مشکلات عدیده ای وجود خواهد داشت. این یوز ماده ای که ما الان دوباره به توران برگردانده ایم، بعد از گذشت این همه مدتی که در تهران بوده با آن زیستگاه سازگاری ندارد. این یوز تمام دوران کودکی اش را یعنی زمانی که باید از طبیعت می آموخته، در تهران بوده بنابراین نگهداری آن در شرایط وحشی کار را خیلی سخت می کند.»
علیزاده در عین حال به بحث های کارشناسی در دوره معاونت پیشین محیط طبیعی سازمان اشاره می کند و می گوید: «تا جایی که خاطرم هست در آن زمان به این جمع بندی رسیدیم که حفاظت از زیستگاه ها، طعمه ها و تمام اجزای زیستگاه باید در اولویت باشد و در کنار آن و به موازاتش اقدامات برای تکثیر (اسارت یا نیمه اسارت) قرار داشتند تا اگر احیانا در طبیعت اتفاقی رخ داد، ما دیر نکرده باشیم.»
حمیدرضا رضایی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان نیز به «اعتماد» می گوید: «در همه مدیریت های زیستگاهی که انجام می دهیم، مخصوصا در مورد گوشتخواران یا هر گونه دیگری که دچار مشکل شده، اولین سوالی که باید پاسخ دهیم این است که چرا به اینجا رسیدیم؟ در مورد یوز سوال اول این است که چرا ظرف ۱۰ الی ۱۲ سال گذشته، جمعیت یوز تا این حد کم شد و سوال بعدی این است که راهکار چیست؟ وقتی نگاه می کنیم، کاهش طعمه یک معضل جدی است چون وسعت زیستگاه زیاد و تعداد محیط بان کم است. در نتیجه طعمه هایی مثل آهو جبیر و خرگوش کم می شوند و از سوی دیگر بارندگی و خشکسالی هم کمک کرده و در کنار آن تصادفات جاده ای را هم داشته ایم که اغلب برای ماده هایی که توله داشته اند، رخ داده است.»
رضایی در ادامه صحبت هایش می گوید: «ما اول باید مشکلاتی که باعث کاهش جمعیت شده، کم کنیم. فرض کنید ۵۰ یوز هم در اسارت تکثیر شد و در طبیعت رها کردید، چه اتفاقی قرار است که بیفتد؟ اینها هم سرنوشت بقیه را خواهند داشت. در مدیریت حیات وحش اولین گام رفع معضل و مشکل است. در معرفی زیستگاه جدید، اتحادیه جهانی حفاظت تعاملات متعددی دارد. آیا این آیتم ها رعایت شده؟ میزان موفقیت جابه جایی های گوشتخواران در دنیا خیلی کم است چرا که گوشتخواران قلمرو دارند، نحوه گرفتن طعمه، پرورش افراد در اسارت همه اینها پروتکل های متعدد دارد. همین که تا الان نتوانسته اند شکار طعمه وحشی را به کوشکی و دلبر آموزش دهند، نشان می دهد چقدر نیازمندیم که در مورد آموزش گوشتخواران بیاموزیم. تا زمانی که پروتکل های لازم اجرا نشود، بعید می دانم که بتوانیم پایش درستی هم روی حیوان داشته باشیم بنابراین حتی اگر تکثیر هم اتفاق بیفتد، حیوان باغ وحشی تربیت کرده ایم که فقط توان زندگی در فنس را خواهد داشت.» رضایی در پاسخ به این سوال که آیا تکثیر در شرایط کنونی می تواند یک دستاورد باشد، می گوید: «با هزینه ای که برای این کار کنار گذاشته شده، من این را یک دستاورد نمی دانم بالعکس بر این باور هستم که حتی اگر یک یوز ماده در طبیعت داشته باشیم که در حال زادآوری باشد، باید آن را هر جور شده حفاظت کنیم چون این کار است که ارزش بالایی دارد.»
گرفتن یوز نر از طبیعت می تواند مشکل زا باشد؟
مدیر کل حفاظت محیط زیست سمنان در مصاحبه با همشهری آنلاین گفته است: «هنگامی که ۲ جنس ماده (منظور ایران و دلبر) در یک منطقه مستقر باشند، میزان هورمونی که ترشح و در هوا متصاعد می شود، باعث جذب جنس نر خواهد شد. بنابراین شانس زنده گیری یوزپلنگ نر در طبیعت بیشتر خواهد شد.»
افشین علیزاده معتقد است به حدی رفتار جفت گیری یوزپلنگ به خصوص ایرانی ناشناخته است که امکان انجام آن با تعداد محدودی یوز (دو نر یک ماده، دو تا ماده، دو نر) دور از انتظار است. ضمن اینکه شانس تلقیح تهاجمی خیلی پایین است. یوزهای در اسارت ما پیر شدند در حالی که ما هنوز درگیر این مساله هستیم که اینجا یا آنجا باشند.
دکتر افشین علیزاده می گوید: «شرایط نگهداری یوز خاص است و دور آن را باید پوشاند که انسان و رفت و آمد را نبینند. در بازدیدهایی که از توران، میاندشت و کویر داشته ام؛ جایگاه ها را مناسب ندیدم فقط یکجا بوده که دور آن را پوشانده بودند. ضمن اینکه محدوده ها کوچک بود و چون یوز علاقه به پیاده روی های طولانی دارد، همه اینها روی رفتار و هورمون هایش اثر می گذارد. من بردن یوز را از تهران به توران خطری برای یوزپلنگ های آزاد نمی بینم، تنها چیزی که می تواند خطرناک باشد، موضوع انتقال بیماری هاست که آن هم چون منطقه وسیع است، احتمالش کم است. مگر اینکه گذار یوزها به شکلی باشد که به فنس نزدیک شوند یا هورمون ها اثر بگذارند اما احتمالش کم است.» اما دکتر حمیدرضا رضایی، درباره زنده گیری یوز نر از طبیعت نگرانی جدی دارد و می گوید: «در مورد دلبر اینکه بگوییم توانایی ترشح هورمون برای جذب یوز نری را دارد، درست نیست و دلبر و کوشکی از دور تولیدمثل طبیعی و ترشح هورمون خارج شده اند. ضمن اینکه اگر در پارک ملی توران هنوز یوزهای نری هستند که امکان تولیدمثل طبیعی دارند چنانچه به اسارت آورده شوند، این احتمال را ایجاد خواهد کرد که امکان تولیدمثل از ماده های طبیعت گرفته شود و بدین طریق زادآوری در طبیعت می تواند کم شود. بنابراین، این را باید در نظر گرفت که اگر ماده هایی را در توران داریم که هنوز به صورت طبیعی زادآوری دارند، با گرفتن نرها امکان تولیدمثل هم از آنها سلب می شود. ما همیشه باید این فرض را داشته باشیم که نکند کاری را انجام دهیم و فکر کنیم که بهترین کار است اما فردا روزی دچار خسارت شویم.» رضایی در صحبت هایش تاکید می کند که دست کم باید نظر متخصصان خارجی گربه سانان پیش از هر اقدامی مدنظر قرار می گرفت و به اطلاع کارشناسان حیات وحش می رسید. او می افزاید: «یک برنامه عمل مدون یعنی شما بدانید که یوز نر چه تعداد در توران هست و بعد از آن باید یوز ماده را منتقل کرد. تا جایی که من می دانم و قطعا خودشان هم مطلع هستند، در یوز با نسبت جنسی ۱ به ۱ معمولا ماده ها آمادگی زادآوری ندارند بلکه بنا بر آنچه از منابع موثق گزارش شده، یوزهای ماده در یک قلمرو وسیع با چند نر برخورد می کنند و پس از آن است که آمادگی در آنها ایجاد می شود و زادآوری می کنند. درست به همین دلیل هم هست که یوزها در کشوری مانند ایران که وسعت زیستگاه بسیار زیاد و تعداد یوزها کم است، خیلی سخت زادآوری می کنند. ضمن اینکه من هنوز هیچ تضمینی برای موفقیت این کار نمی بینم، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران باردار شود و همین مشکلاتی را که دلبر داشت، ایران نداشته باشد.»
اولویت های دامپزشکی
همچنین بهرنگ اکرامی، استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس و دامپزشک معتمد سازمان حفاظت محیط زیست به «اعتماد» می گوید: «در سیستم دارتینگ، تعداد دفعات را باید براساس یکسری معیارها سنجید و البته که حساسیت هایی وجود دارد به عنوان مثال اگر دارت به نقاط حساس مانند سر و صورت یوز برخورد کند و عوارض تروماتیک ایجاد کند، خطرناک است. عدم محاسبه صحیح دوز، نوع ترکیبات دارو و عدم تجربه دامپزشک و خیلی مسائل دیگر می تواند روند را پیچیده و دفعات دارتینگ را افزایش دهد. اما اگر دارتی به حیوان برخورد کند و عوارضی ایجاد نکند و دارو هم تزریق نشود (دلیل آن می تواند حرکت حیوان و عدم تزریق دارو باشد)، مشکلی جز استرس به حیوان ایجاد نمی کند. گربه سانان حیوانات زرنگی هستند و با هر بار دارت شدن، استرس به آنها وارد می شود. برای گربه سانان در اسارت و این مورد خاص حدس من این است که مشکلی احتمالا ایجاد نشده مخصوصا اینکه آقای دکتر مسعودی از همکاران ما که این مسوولیت را داشته اند، فرد بی تجربه ای نیستند. اما توصیه من به همکاران سمنان این است که دست کم مدتی کاری به این حیوان نداشته باشند تا با شرایط خو بگیرد. به عنوان یک متخصص تولیدمثل باید بگویم که استرس روی پروسه تولیدمثل اثر معکوس خواهد داشت. استرس های طولانی مدت باعث ترشح هورمون هایی می شود که روند تخمک گذاری و سیکل های فحلی را در جنس ماده مختل می کند. داروهای بیهوشی هم اگر به دفعات استفاده شوند، می توانند تولید استرس کنند.»
اکرامی صحبت هایش در مورد جعبه حمل و نقل یوز به سمنان را این گونه ادامه می دهد: «جعبه حمل و نقل دارای استانداردهای کلی بوده ولی نمی توان گفت جعبه استاندارد جابه جایی یوز بوده. در مورد گربه سانان باید جعبه چوبی باشد و عدم دید به بیرون هم مهم است، با این شرایط گربه سانان معمولا داخل جعبه به خودشان آسیبی نمی رسانند مگر اینکه داخل فنس باشند. جعبه چوبی که استفاده شده، دید به بیرون نداشته بنابراین مشکلی نیست و معمولا این جعبه ها باید تهویه هم داشته باشند. من چون به شخصه جعبه را ندیده ام، نظری در این زمینه نمی دهم اما اندازه جعبه در عکس هایی که منتشر شد، بزرگ بود.»
این دامپزشک به بحث بیهوشی هم اشاره می کند و می گوید: «برای اظهارنظر در مورد بیهوشی باید در صحنه حضور داشت. اما استرس برای القای بیهوشی، فاکتور مناسب و زیاد جالبی نیست. البته نمی گویم که این مساله خیلی ۱۰۰ درصد است چون خیلی مواقع حیواناتی مانند خرس یا پلنگ که در طبیعت به تله می افتند، انسان را که از فاصله نزدیک می بینند، شروع به پرخاشگری می کنند و بعضا حتی دیده شده که به خودشان هم آسیب می زنند. اینها همه ناشی از استرس است و ما در این موارد هم حیوان را دارت و بیهوش و حتی بدون عوارض جانبی رهاسازی می کنیم. در ضمن یکسری داروهای بیهوشی هم هستند که در شرایط استرس خوب جواب نمی دهند. فکر می کنم دارویی که استفاده کردند، مدیتومیدین کتامین بوده و اگر این دارو بوده باشد، داروی خوبی است و القای بیهوشی می کند. معمولا در بیهوشی چشم بند زده می شود و اکسیمتر می خورد چون حیوان، گونه خیلی حساس و نادری است، قاعدتا باید در زمان بیهوشی قدری تخصصی تر کار می شد. ممکن است که یک دامپزشک ۱۰۰ مورد بیهوشی را در طبیعت بدون اکسیمتر انجام دهد و مشکلی ایجاد نشود اما چون این حیوان، حیوانی است که در اسارت بوده و مقدار زیادی روی آن حساسیت وجود دارد، بهتر بود که در زمان بیهوشی اصول استانداردها مثل مونیتورینگ سطح اکسیژن خون، دی اکسیدکربن و دیگر فاکتورها را کمی تخصصی تر کار می کردند اما خدا را شکر که به خیر گذشته و حیوان خوشبختانه اکنون ظاهرا سالم و سلامت است.»
اکرامی در ادامه می گوید: «همکار من دکتر معماریان چون با این یوزها کار کرده بودند، احتمالا به دلیل شناخت می توانستند راحت تر دارت کنند اما دوستان و همکاران و حتی خود من هم شاید به دلیل عدم شناخت، کمی با مشکل مواجه می شدیم. حضور دکتر معماریان چون دامپزشک سابق یوزهای در اسارت بوده اند و تجربه بیهوشی یوز و شناخت حیوانات را داشته اند، شاید کار درست تری بود.» دکتر اکرامی به عنوان یک متخصص تولیدمثل می گوید: «ایران یوز بکری است و آینده تکثیر در اسارت می تواند با این حیوان رقم بخورد. این حیوان حداقل می تواند بالغ بر ۱۰ توله زادآوری داشته باشد. به دلیل اینکه مداوای مامایی و تولیدمثلی روی این یوز انجام نشده، باید از این فرصت نهایت استفاده را بکنند. اگر در گذشته جایی کار اشتباهی صورت گرفته، در مورد این یوز نباید انجام شود. آزمون و خطاها باید به حداقل برسد و از حضور افراد غیرمتخصص باید جلوگیری کرد. حیات وحش اصولا با دستکاری انسان رابطه خوبی ندارد و چون خیلی از مسائل یوز شناخته شده نیست، تا حد امکان باید از سیستم های طبیعی استفاده کرد. من طرفدار زادآوری طبیعی هستم و این کار را نسبت به روش های تهاجمی در اولویت می دانم. اگر موفق نشدند و مجبور بودند که لقاح مصنوعی انجام دهند، حتما از متخصصان استفاده کنند و به هیچ وجه کارهای ریسکی انجام ندهند. این یوز اگر از دست برود، شاید دیگر چنین فرصتی نداشته باشیم.»
مسیر آینده
افشین علیزاده می گوید: «ضوابطی که الان باید در توران رعایت کنند، این است که اطراف را بپوشانند به شکلی که یوز به هیچ وجه انسان را نبیند. این مساله باعث می شود که حیوان سیکل هورمونی و رفتار طبیعی خودش را به دست بیاورد. غذا دادن و حتی مراقبی که هست، اصلا نباید دیده شود. رفت و آمد باید محدود شود چرا که همه اینها روی رفتار حیوان اثر می گذارد. بوهایی مانند بوی ماشین، بنزین، نفت و صداهایی مانند موتوسیکلت یا موتور برق یا حتی حرف زدن در اطرافش نباشد که روی رفتارش اثر بگذارد. ضمن اینکه کلیه رفتارها باید توسط دوربین ضبط و مستند شود.»
حمیدرضا رضایی نیز به نحوه تغذیه در اسارت اشاره می کند و می گوید: «من خاطرم هست که کوشکی در زمان کودکی از بچه گراز می ترسید الان هم فکر می کنم تغذیه و صید از طعمه های طبیعی مانند جبیر در مورد این ۳ یوزی که در اسارت بزرگ شده اند، دور از انتظار است مگر اینکه حیوان در شرایط خاصی مانند همجواری با همنوعان قرار گیرد یا شرایطی برای شان مهیا شود که آنها را به سمت رفتار طبیعی سوق بدهد.»
رضایی همچنین تاکید می کند که سازمان حفاظت محیط زیست در مورد کوشکی و دلبر باید معقولانه برخورد کند چرا که سن تولیدمثل آنها گذشته است و هیچ یوزی چه در اسارت چه در طبیعت در این سن زادآوری نمی کند. به گفته این استاد دانشگاه با توجه به مهیا بودن شرایط کلون کردن و امکان همکاری با موسسه رویان شاید بهتر است که در این زمینه هم فکر شود.
منبع: همشهری آنلاین
انتهای پیام/